۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۲۵
ای عشق..
ای عشق چراخانه خرابم کردی
از اتش هجر او کبابم کردی
امیدوفا ز بی وفا بود مرا
دردا به فراق او عذابم کردی
بر زلف بلند او زدم چنگ ولی
در این ره اسیر پیچ وتابم کردی
من باغم ودردت اشنایم ای عشق
بیگانه ز خود چرا حسابم کردی
هرچند که از اتش خود سوخته ام
با این همه ناپخته خطابم کردی
در دامن خود مرابه غم پروردی
یا قصه ی پر غصه خوابم کردی
هر نقش که از تو بسته بودم در دل
برهم زدی و نقش بر ابم کردی
لب تشنه لب چشمه ی نوشم بردی
سیراب زچشمه ی سرابم کردی
بر دامن تو دست به امید زدم
دستم بشکستی و جوابم کردی
می گفت به ناله در دل خویش
ای عشق چرا خانه خرابم کردی