۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۶:۳۰
گل نسترن
درهم تپیده ایم چوگلهای نسترن
گاهی توسرخ می شوی وگاه من
***
درهم تپیده ایم چنان شاخه های تاک
سرمست طعم نوبرانگور در دهن
***
عشق است می کشدبه تغزل لب مرا
عشق است اینکه می کشدم سوی خویشتن
***
مثل ماهیان اسیردر دو تنگ
یک روح عاشقیم که آواره در دوتن
***
دیوانگان شهرغم انگیز عاقلان
بیهوده نیست هردوغریبیم در وطن
***
یوسف! مرا به سمت زلخیا شدن مبر
ترسم که باز پاره کنم پیرهن
۹۵/۰۴/۰۱